ترس و نقش آن در شکل گیری شخصیت – هامبورگ یولای pdf
ترس و نقش آن در شکل گیری شخصیت – هامبورگ یولای
ترس چیست؟ احساسی معمولاً ناخوشایند اما طبیعی است که در واکنش به خطرات واقعی ایجاد میشود.
کتاب حاضر این حس را از دیدگاه روانکاوی بررسی کرده و به بررسی نقش آن در شکلگیری شخصیت فردی و اجتماعی انسان میپردازد. هامبورگ یولای این کتاب را در سال 1993 به رشته تحریر درآورده و محمد راه رخشان آن را به فارسی ترجمه کرده است.
آیا حس ترسیدن با اضطراب یکسان است؟
این حس را باید از اضطراب که معمولاً بدون تهدید خارجی رخ میدهد، جدا دانست.
علاوه بر این ترسیدن به رفتارهای خاص فرار و اجتناب مربوط است، درحالیکه اضطراب، ناشی از تهدیدهایی خواهد بود که مهارناپذیر و غیرقابل اجتناب تلقی میشوند. ترسیدن معمولا با درد ارتباط دارد. مثلاً کسی که از ارتفاع میترسد، چه، اگر درافتد آسیب جدی خواهد دید و یا حتی خواهد مرد. بسیاری از نظریهپردازان مانند جان برودس واتسن و پال اکمن، پیش نهادهاند که ترسیدن یکی از چند احساس بنیادین و فطری است (نظیر احساس شادی و خشم).
ترسیدن از سازوکارهای بقا است و معمولاً در پاسخ به یک محرک منفی خاص روی میدهد.
چرا باید به این حس اهمیت داد؟
هامبورگ یولای در ابتدا مینویسد، ترس یکی از پدیده هایی است که نقش بسیار تعیین کننده ای در تکامل انسان ابتدایی داشته است. هم چنین در توضیح و شکل گیری شخصیت انسان و روابط اجتماعی وی ترس جزء یکی از فاکتورهای اساسیای محسوب میشود که درست سنجیدن نقش آن در روانشناسی و روانکاوی و هم چنین در جامعه شناسی بسیار حائز اهمیت میباشد.
زندگی بسیاری از انسان ها توأم با این حس ناخوشایند است و این در حالی است که شاید اغلب آن ها بر علت و حتی وجود ترسهای خویش ناآگاهند و عدم خوشنودی خویش را از زندگی و رفتارهای ناشی از ترس خود را جزء شخصیت خود دانسته و می پندارند که شخصیت آن ها این چنین شکل گرفته و این شخصیت منحصر به فرد آن ها و غیر قابل تغییر است. این موضوع بدین معنی است که آنها اجازه بازشناسی خویش را از دست داده اند. این ویژگی جزء یکی از اجزای پایهای روانپریشیهاست.
آیا همه ترسها یکسان هستند؟
براساس منشأ، شدت و نوع تظاهر بیرونی آن، فروید ترسها را بر سه قسم تقسیم نموده است:
الف) ترسهای منطقی
ب) ترسهای نابهنجار
پ)ترسهای اخلاقی
ترسهای منطقی
ترسهای منطقی عللی روشن و معین در محیط انسان دارند و شدت و ضعف اینگونه ترسها رابطهای مستقیم باشی و یا عامل ترسزای محیط انسان دارد. فروید در اینباره مینویسد: «خطر منطقی، عبارت از خطری است که ما بر آن واقف هستیم، این نوع از ترسیدن ترسی است که ناشی از این خطر واقعی باشد.»
بنابراین ترسهای منطقی عبارتند از واهمه داشتن در برابر چیزی و این احساس همانقدر منطقی و منطبق بر واقعیات است که لازم و حیاتی نیز هست. بدون وجود این احساس محافظ، زندگی انسان نمیتواند ادامه بیابد. ترسهای منطقی همانقدر برای حیات انسان لازم و ضروری است که احساس درد کردن؛ درد به ما اخطار میکند که در کارکرد ارگانیسم بدن ما خللی بهوجود آمده است و از اینروی هشداری است که اگر به آن توجه شود، میتوان آن را تحت مداوا قرار داد و به سلامت روانی دست یافت. همینطور ترسهای منطقی هشداری هستند که باعث میشوند ما در محیط خطرزا بیشتر مراقب خود باشیم.
ترسهای نابهنجار
برخلاف ترسهای منطقی علل و منشاء ترسهای نابهنجار برای فرد ناروشن و ناآگاهند. هم از این روی است که انسان مبتلا به ترسهای نابهنجار ابتدا باید درصدد برآید تا برای ترسهای خود علتی بتراشد. بغرنجی این مسئله در اینجاست که در این حال خطر زیادی از این بابت متوجه انسان است، چرا که در این راه، یعنی در راه یافتن علل ترسهای نابهنجار، تمایل به منطقی جلوهدادن این ترسها توسط ابداء عوامل خارجی بیربط بسیار شایع است.
ترسهای اخلاقی
ترسهای اخلاقی و یا وجدانی، منشایی کاملاً اجتماعی دارد.
به اعتقاد فروید اینگونه ترسها زاده تسلط سرکوبگرانه «فراخود» بر اجزاء دیگر ساختمان روانی انسان است.
ادامه مطلب را در فایل زیر مطالعه کنید.
اکیداً توصیه می شود برای دانلود فایلها از نرم افزارهای مدیریت دانلود استفاده کنید.
در غیر اینصورت امکان دانلود نشدن کامل فایل ها وجود دارد.
دانلود Internet Download Manager نسخه ویندوز
دانلود Internet Download Manager نسخه اندروید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.