خودت باش دختر درباره چیست؟
این کتاب درباره بسیاری از دروغ های دردناک و یک حقیقت مهم است.
کدام حقیقت؟
تو و فقط خود تو مسئول آدمی هستی که می شوی و همچنین مسئول میزان شادی و رضایتی که از زندگی داری.
این مفهوم اصلی کتاب خودت باش دختر است. در این کتاب نویسنده صدها داستان خنده دار، عجیب، خجالت آور، غم انگیز یا مسخره تعریف می کند که به شما این حقیقت را اثبات کند:
زندگی تو به خودت بستگی دارد.
اما تا وقتی دروغهایی را که بر سر راه رسیدن به این حقیقت قرار دارند نشناسید این حقیقت قابل باور نخواهد بود. درک و باور اینکه تو خودت شادی ات را انتخاب می کنی و کنترل زندگی ات را به دست داری بسیار مهم است. این مسئله یکی از آن نکاتی است که باید با هر دو دست آن را بگیریم و روی تابلوی اعلانات بزنیم تا همیشه یادمان بماند. اما این تنها نکته ای نیست که باید به آن باور داشته باشید. علاوه بر این باید تمام دروغ هایی را که در طول زندگی به خودتان گفته اید شناسایی کرده و همه آنها را از بین ببرید.
زندگی با ارزشی که به شما بخشیده شده مثل یک کشتی ست که در حال عبور از اقیانوس است و شما باید ناخدای آن باشید. قطعة لحظاتی هست که طوفان کشتی را به تلاطم می اندازد و باعث میشود سطح کشتی پر از آب شود و بادبان از وسط دو نیم شود؛ اما این همان لحظه ای ست که شما باید بجنگید و آب سطح کشتی را سطل به سطل تخلیه کنید و بیرون بریزید. این همان لحظه ای ست که باید بجنگید و سکان را دوباره به دست بگیرید. این زندگی شماست. شما باید قهرمان قصه خودتان باشید.
دروغ اول : چیز دیگری مرا خوشحال میکند
گاهی در طول مسیر اطلاعات غلط به زنان داده می شود یا بهتر است بگویم آن قدر اطلاعات غلط به ما داده می شود که کاملا کنار می کشیم و از هدفمان دست برمیداریم. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که می گویند یا باید همه چیز داشته باشی یا هیچ نیستی. بنابراین هر فردی با خودش می گوید من یا باید بی عیب و نقص به نظر برسم و بی عیب و نقص رفتار کنم و حرف بزنم یا اینکه شکست را قبول کنم و دست از تلاش بردارم.
زندگی نباید همیشه شما را محصور کند و شکست دهد. زندگی نباید به معنای زنده ماندن باشد بلکه باید به معنای زندگی کردن باشد. شرایط و موقعیت ها ممکن است به ناچار از کنترل شما خارج شوند اما لحظاتی که احساس غرق شدن و شکست می کنید باید کوتاه و زودگذر باشند. نباید کل وجود و هستی شما را فرابگیرند!
از مقایسه کردن خودم با دیگران دست بردارید. همچنین از مقایسه کردن خودتان با کسی که فکر می کنید قرار بوده باشید نیز دست بردارید. مقایسه کردن لذت را می کشد.
تنها فردی که باید از او بهتر باشی کسی است که دیروز بوده ای.
اطرافتان را پر از انرژی های مثبت کنید. اما چه این جمله زیبا باشد چه نه، حقیقتی مسلم است. آنچه اطرافت را پر کرده تو را شکل می دهد. تو همان کسی میشوی که در گوشت خوانده می شود. اگر خودتان را روبه سقوط می بینید یا فکر می کنید که در فضایی منفی و دل مرده زندگی می کنید بهتر است نگاه دقیق تری به افراد و چیزهایی که هر روز می بینید بیندازید.
چیزهایی را که خوشحالتان می کردند مشخص کنید و همان کارها را انجام بدهید. نه، منظور من این نیست که می توانید با ماساژها و غذاها و مهمانی های تجملاتی (یا شلوارهای گران قیمت!) یک زندگی بسازید. منظورم این است که باید زمان بیشتری را صرف انجام کارهایی بکنید که روحتان را نوازش میدهد: پیاده روی های طولانی، کم کردن میزان کارهایی که فکر می کنید وظیفه تان است اما در واقع از آنها متنفرید. خواهر من، شما مسئول زندگی خودتان هستید و هیچ چیزی وجود ندارد که به شما بگوید حق زندگی کردن ندارید. به چیزی که گفتم فکر کنید.
دروغ دوم : از فردا شروع میکنم
جامعه ما فرصت های زیادی برای بی خیالی و تنبلی ایجاد کرده است؛ به ندرت پیش می آید که اطرافمان پر از کارهایی باشد که مسئولیتشان را برعهده بگیریم.
وقتی واقعا چیزی را بخواهید راهی برای به دست آوردنش پیدا خواهید کرد اما وقتی از ته دل خواستار
چیزی نباشید برایش بهانه جور می کنید. چطور ضمیر ناخودآگاهتان تفاوت بین آنچه را که می خواهید و آنچه را که تظاهر به خواستنش می کنید تشخیص می دهد؟ به تاریخچه رفتار شما در موردی مشابه نگاه می کند. آیا سر قولتان مانده اید؟ وقتی برای انجام کاری برنامه ریزی کرده اید آیا انجامش داده اید؟
نهایت توان شما همان استانداردی است که برای خودتان تعیین کرده اید مگر آنکه نظرتان را عوض کنید و الگوی خود را تغییر دهید. قانونی را برای خود وضع کنید که نباید عهدی را که با خود می بندید هر چند کوچک بشکنید.
با یک هدف کوچک شروع کنید. وقتی کسی به من می گوید که می خواهد رژیم بگرد به او پیشنهاد می کنم برای کم کردن وزن هر روز مقدار مشخصی آب بنوشند. اضافه کردن یک عادت غذایی به رژیمتان همیشه آسان تر از حذف یکی از آنهاست. نوشیدن آب چالش خوبی است. وقتی بعد از یک ماه از پس آن برآمدند، استانداردی دیگر را برای خود تعیین و برای روش بعدی برنامه ریزی می کنند و این بار روشی سخت تر را انتخاب می کنند.
حواستان به قول هایی که به خود می دهید باشد. از سرعت بله گفتن هایتان بکاهید. تنها به انجام کارهایی قول بدهید که برایتان مهم هستند و می دانید که میتوانید آن را به سرانجام برسانید. یا اینکه به بله گفتن های داوم ادامه دهید و شاهد شکست هایتان باشید.
با خودتان روراست باشید. در مورد شکست هایی که می خورید با خودتان روراست باشید. کنسل کردن ها، تسلیم شدن ها… طوری رفتار نکنید که انگار از کارهایی که کرده اید خبر ندارید. اگر نگاهی دقیق به آنچه در سی روز گذشته کنسل کرده اید بیندازید شاید از کشف روشی که دارید خودتان را به آن عادت می دهید شوکه شوید.
دروغ سوم: دروغ: من به اندازه کافی خوب نیستم
بدن انسان ساختار فوق العاده ای دارد. می تواند کارهایی باورنکردنی انجام دهد. او دقیقا همان چیزی را به شما می گوید که آرزوی شنیدنش را دارید. اما اگر گوش ندهید و بدون استراحت، یکسره کار کنید قطعا از کار می افتد تا خودش به آنچه نیاز دارد دست پیدا کند.
اگر شما هم تبدیل به یک معتاد به کار شده اید تا ثابت کنید به اندازه کافی خوب هستید، توصیه میکنم به دنبال لذت و خوشی هم بگردید. به همان اندازه ای که کار می کنید زمان استراحت هم داشته باشید، قدم بزنید، به دوستتان زنگ بزنید، یک لیوان نوشیدنی بخورید، از حمام آب گرم لذت ببرید یا یک ناهار مفصل بخورید. وقتی برگردید، کارتان هنوز سرجایش است. کمی فاصله از کار شما را شارژ خواهد کرد و به شما انرژی لازم برای رویارویی با تمام موارد لیست در حال رشد «کارهایی که باید انجام دهم» را می دهد.
وقتی از خانم ها می خواهم اولویت های لیستشان را نام ببرند اکثر آنها بدون مکث می گویند: فرزندانم، شریک زندگی ام، کار، اعمال دینی و غیره. ترتیبشان در زنهای مختلف ممکن است تغییر کند اما اولویت های همه تقریبا شامل همین موارد می شود. میدانید چه چیز دیگری به ندرت در لیست اولویت های زنان تغییر پیدا می کند؟ خودشان. زنان اغلب خودشان را جایی میان لیست اولویت هایشان قرار میدهند در حالی که باید اولین گزینه خودتان باشید. آیا به اندازه کافی می خوابید، به اندازه کافی آب و غذای مناسب می خورید؟ اگر به خوبی از خودتان مراقبت نکنید نمی توانید به دیگران رسیدگی کنید. یکی از بهترین راه ها برای عدم فرار از مشکلات این است که محکم با آنها روبه رو شوید.
فصل چهارم: دروغ: من از تو بهترم
ما اغلب از افرادی که اطرافمان را پر کرده اند تأثیر می پذیریم و شبیه آنها می شویم. اگر دوستان شما اهل غیبت و نیش و کنایه هستند، قول میدهم که این عادت در شما نیز ریشه میدواند و رشد می کند. وقتی دنبال یک جمع زنانه می گردید، دنبال گروهی باشید که باعث پیشرفت یکدیگر می شوند نه به گریه انداختن یکدیگر.
اگر همین الان هم اهل قضاوت کردن هستیم، باید تلاش بیشتری برای کنترل کردن خودمان بکنیم. هرگاه دیدید دارید در ذهنتان کسی را قضاوت می کنید، خود را وادار به متوقف کردن این کار کنید و به خوبی های آن فرد فكر کنید. با انجام این کار یاد می گیرید که به جای نکات منفی به دنبال نکات مثبت باشید.
معمولا قضاوت و غیبت کردن از عدم اعتماد به نفس نشئت می گیرد. اول از همه به خودتان مراجعه کنید و ببینید اشکال کار کجاست. ببینید چه چیزی باعث بدرفتاری شما با دیگران شده است. اولین قدم برای تبدیل شدن به نسخه ای بهتر از خودتان، صادق بودن است. درباره دلیل بدرفتاربودنتان صادق باشید.
دروغ پنجم: دوست داشن او برای من کافیست
زن های زیادی هستند که مرتکب اشتباه می شوند یا کارهایی انجام داده اند که از آن پشیمان اند یا تبدیل به کسی شده اند که آن را دوست ندارند. اما خیلی های دیگر هستند که در چنین شرایطی پیروز و تبدیل به زنی قوی تر شده اند. هر روز کسی را که هستید و باورهایی را که در مورد خودتان دارید انتخاب و استانداردهای رابطه تان را تعیین می کنید. هر روز فرصتی جدید برای یک شروع دوباره است.
حواستان باشد، همیشه تنها کسی که می تواند بهتر از همه نصیحتتان کند ندای درونی شماست ولی عقل و فهم آدم هنگام عاشقی کور می شود. وقتی این تجربه را پشت سر میگذارید، یک دوست یا مشاور که بتواند
نصیحتتان کند یا صحبت با کسی که کمی عاقل تر باشد زودتر شما را به ناسالم بودن رابطه تان واقف میکند.
ساده لوح نباشید و بیشتر در باره احترام به خودتان بدانید تا پی به واقعیت رابطه مان ببرید.
٣اگر داستان رابطه تان را، بدیها و خوبی هایش را تعریف کنید، میزان بدی هایش بیشتر است یا خوبی هایش؟ اگر یک دوست یا یک غریبه داستان شما را بشنود و اگر درباره تمام مواردی که آزارتان میدهد صحبت کنید،
آیا از نظر آنها رابطه شما سالم و درست است؟ اگر جوابتان منفی است یا حتی اگر در مورد جوابتان شک دارید، از شما خواهش می کنم تا نگاهی دقیق تر به رابطه تان بیندازید.
این کتاب را بخوانید تا دروغ های دیگری که خودتان و دیگران به شما میگویند را بشناسید و راه حل آنها را پیدا کنید.
دروغ ششم: نه جواب نهایی است
دروغ هفتم: من در روابط خصوصی با شریک زندگی ام خوب عمل نمی کنم
دروغ هشتم: مادر بودن را بلد نیستم
دروغ نهم: من مادر خوبی نیستم
دروغ دهم: الان باید خیلی جلوتر از این ها می بودم
دروغ یازدهم: بچه های مردم خیلی منظم تر و مؤدب تر هستند
دروغ دوازدهم: باید خودم را کمی کوچک کنم
دروغ سیزدهم: می خواهم با مت دیمون ازدواج کنم
دروغ چهاردهم: من یک نویسنده مزخرفم
دروغ پانزدهم: هرگز نمی توانم از این مرحله گذر کنم
دروغ شانزدهم: نمی توانم حقیقت را بگویم
دروغ هفدهم: وزنيم بيانگر شخصیتم است
دروغ هجدهم: نیاز دارم از هر راه ممکن به بی خیالی بزنم
دروغ نوزدهم : تنها یک راه درست برای زیستن وجود دارد
دروغ بیستم: من به یک قهرمان نیاز دارم