زندگی را باید جشن گرفت
زندگی کردن عادی کافی نیست؛ زندگی را باید جشن گرفت! تنها کسانی به واقع زندگی می کنند که هر لحظه از زندگیشان را به جشن و سرور تبدیل کنند.هر فعالیتی را با روحیه جشن و شادی به انجام برسانید؛گویا شادی و سرور در تمام وجودتان جریان دارد! به این ترتیب به آرامی با جشنی که همیشه در هستی در حال اتفاق افتادن است،هماهنگ و همنوا می شوید .مسئله مهم،هماهنگی و همنوا شدن با هستی است .
اگر با هستی هماهنگ شوید، کلید اسرار را کشف خواهید کرد! اگر همیشه این روحیه جشن و شادی را حفظ کنید ،من وجودتان ناپدید می شود و هستی از طریق شما به جشن و شادی می پردازد.در این صورت نه تنها در هنگام بیداری،بلکه هنگام خواب هم این جشن و شادی ادامه می یابد.این هدف نهایی قدم گذاشتن در راه و سیر سلوک است . عشق،به دلی پر جرئت نیاز دارد.بزرگ ترین شهامت زندگی این است که انسان وجود خود را در عشق حل کند.هیچ شجاعتی بالاتر از این وجود ندارد .همه انسان ها از نابودی نفس خود می ترسند؛زیرا نابودی نفس را برابر با نابودی انسان می دانند،اما این طور نیست .مرگ نفس در واقع قدم گذاشتن در تاریکی محض و دنیای ناشناخته است و به همین علت است که به شهامت نیاز دارد . عشق اکسیری است که با آن میتوان نفس را حل و ناپدید کرد.قتی نفس وجود نداشته باشد ،روحانیت،خود را به نمایش می گذارد. روحانیت هنگامی رخ می نماید که دیگر نفس در میان نباشد . اعتماد و توکل از هدایای پربهای الهی هستند.توجه داشته باشید که اعتماد کردن و ایمان داشتن با هم تفاوت دارند .ایمان داشتن کورکورانه ،مصنوعی و مجازی است .هنگامی که از چیزی آگاهی ندارید ولی کورکورانه آن را باور می کنید به نوعی دچار خرافات شده اید.علت اصلی این نوع ایمان،وجود ترس در آدمی است.درواقع انسان به این نوع ایمان می چسبد تا از درون احساس امنیت کند .