همه ما در موقعیت هایی بودیم که با ما منصفانه برخورد نشده, است.
شاید یکی پشت سرمان بد حرف زده باشد و سعی کرده باشد که بد بنظر برسیم, یا اینکه برای ارتقا شغلی نادیده گرفته شدیم, شاید حتی در یک معامله سرمان را کلاه گذاشته باشند.
زمانی که با ما بد رفتار می شود و یکی از عمد می خواهد ما را بد جلوه بدهد و از قصد پشت سر ما حرف می زند, عکس العمل طبیعی این است که برویم و از خودمان دفاع کنیم یا تلافی و تسویه حساب کنیم.
اگر پشت سر من حرف بزنی, پشت سرت حرف می زنم.
از پشت بهم خنجر زدی؟! این یه بازی دو طرفست, بهتر حواست رو جمع کنی, نوبت منم می رسه.
طبیعت انسان دوست دارد که انتقام بگیرد, ما دوست داریم که برابر باشیم و تسویه حساب کنیم.
خداوند, خدای عدالت است.
به این معنی که خداوند جواب همه اتفاقهای غیر منصفانه ای را که برایتان افتاده است را می دهد.
هیچوقت خودتان تسویه حساب و تلافی نکنید, بلکه راه را برای خدا باز بگذارید.
توجه کنید که شما یا خودتان می توانید تسویه حساب کنید, یا اینکه می توانید به خدا واگذار کنید تا به بهترین شکل این کار را انجام دهید, اما توجه داشته باشید که نمی توانید هر دو را باهم داشته باشید.
مهم نیست که چقدر دلمان می خواهد که به حساب دیگران برسیم, باید احساسات خودمان را کنترل کنیم و محکم بگوییم: نه!
من می گذارم که خداوند انتقام گیرنده باشد و همه چیز را به او می سپارم.
خداوند فقط زمانی رحمت و پیشرفت را در زندگی ما وارد می کند که بداند, شخصیت ما قادر به کنترل آن است.
سلام خواستم عرض کنم خدمت شما واقعا متشکرم بابت این ویدیو
من بشدت ذهنم درگیر ناراحتی و انتقام گرفتن به مدت یک سال زندگی برام سخت بود میتونستم با یک چیزهایی زندگی طرف رو نابود کنم
ولی اسمش رو نوشته بودم روی یک برگ و اون رو پاره کردم و فراموش کردم،در کتاب مقدس خواندم انتقام از آن خداست او تلافی خواهد کرد گفته اوست .
ذهنم رو آزاد کردم و موفقیت رو بدست می آورم
سلام. شما که دم از عدالت اسلامی می زنید. کمی هم قانون های دیون و مجازات در اسلام را مطالعه بفرمایید.
درست است که خدا عادل است، ولی عدل را به انسان ها بخاطر آزمایش شان واگذار کرده. مثلاً در قرآن میفرماید. اعدلوا و هو اقرب للتقوی… عدالت بورزید چون به تقوای قریب است. عدالت اجتماعی را باید آدم ها در تمام عرصه های زندگی خود ایجاد نمایند. اینهمه مشکلات و مصیبت های را که انسان بخود خلق کرده بنابر عدم موجودیت عدالت اجتماعی هست. مثلاً خداوند میفرماید که از نظر رزق بعضی را بر بعضی برتری دادیم، ولی آنانی را که برتری دادیم باید از رزق خود مقداری به فقرا و مساکین و محرومین بدهد تا در میان شان برابری و مساوات ایجاد گردد. ولی انسان ها بنابر حرص فاسدی که در رابطه به جمع آوری و انحصار مال دنیوی دارند، و بیماری بخل از سرمایۀ خود نمیدهد و میخواهد خود آقا و بابا و قلدر زمان خود باشد و کثیری از آدمیان بی بضاعت و مستمند را مزدور و غلام زر خرید خود بسازد تا چرخ های ماشین تولید سرمایه اش را به چرخش در آورند. عدالت آنست که حتی علما و حکمروایان عالم اسلام هم درک نکردند که حکمت های شریعت اسلامی در واقع جهت تأمین عدالت اجتماعی بنا نهاده شده است به شرطیکه این حقیقت را مردم بتوانند درک کنند و شریعت را بدون کم و کاست در جامعه مورد تطبیق قرار دهند. چون شریعت بصورت واقعی اش در جوامع اسلامی عملی نگردیده و همیشه استفادۀ سؤ از آن صورت گرفته لهذا بعضی ها فکر میکنند که شریعت اسلام یک سلسله قوانین از مود رفته ایست که برای انسان معاصر به درد بخور نیست. در حالیکه از نظر بزرگمردی چون علامه اقبال(رح): کس نگردد در جهان محتاج کس… نکتۀ شرع مبین این هست و بس…. چیست قرآن خواجه را پیغام مرگ… دستگیر بندۀ بی ساز و برگ. …. تا انسان خود عدالت را در جامعه تأمین نکند، خداوند عدالت را از آسمان مثل باران نمیریزد. عدل الهی از نظر تکوینی در تمام هستی ساری و جاری هست به شرطیکه چشمی حق بین باشد که تا این حقیقت را بنگرد و ببیند. ولی عدالت اجتماعی را به عهدۀ خود انسان ها گذاشته تا آنرا در جامعه تأمین کنند و یک جامعه ی پر از عدالت، صلح، مساوات و برابری را در پرتو توحید بوجود آورند.