اگر در زندگی تغییر نکنیم – امیر مهرانی
اگر در زندگی تغییر نکنیم! مقاومت در برابر تغییر عبارتی است که بسیار زیاد شنیدهایم. شاید این عبارت برای کسانی که در حوزهی سازمانی فعالیت میکنند بیشتر آشنا باشد وقتی که میخواهند روالی تازه را در سازمان برقرار کنند یا فرهنگی تازه را بهجریان بیاندازند، همیشه افرادی هستند که حاضر به هماهنگی با شرایط جدید نمیشوند و بیشتر تمایل دارند شرایط گذشته را حفظ کنند.تغییر زمانی رخ میدهد که کسی کاری را متفاوت انجام میدهد یا بهشکل متفاوتی به چیزی نگاه میکند.
مقاومت در برابر تغییر صرفا در یک سازمان اتفاق نمیافتد که در جریان عادی زندگی هم بسیار زیاد بهچشم میآید. تغییر بخش لاینفک زندگی است. یک سیستم زنده همواره در حال تغییر است و اجزای آن تحت تاثیر رویدادهای مختلف و محرکهای بیرونی قرار میگیرند و خودشان را با شرایط جدید هماهنگ میکنند.
مقاومت در برابر تغییر، مقاومت در برابر جریان زندگی یک سیستم زنده است. داستان زورا همان داستان مقاومت در برابر تغییر است. اینکه ما فرمی ایدهآل را در ذهنمان ثبت میکنیم و میخواهیم همواره همان فرم ایدهآل را زندگی کنیم. البته که میدانم نوشتن و تشویق کردن به تغییر بسیار سهلتر از هماهنگی واقعی با تغییر است. اما در طول تاریخ انسان نشان داده که تطبیقپذیر بوده و همواره با شرایط تازه در زندگی کنار آمده. شاید بهترین مثالش زندگی در شرایط جنگ باشد. ما در طول تاریخ یاد گرفتهایم که همواره شرایط را به سمت ثبات هدایت کنیم و بتوانیم همهچیز را مهندسی کنیم. در صورتی که رفتارهای انسانی بسیار پیچیدهتر از آن است که مهندسی شوند. ما در دنیا با عدم قطعیت و واکنشهایی روبرو هستیم که تا پیش از این برایمان ناشناخته بوده و بیشتر با پیچیدگیهای مختلف مواجه میشویم. در واقع اگر انسان موجودی تطبیقپذیر نبود تا امروز حتما موجوداتی دیگر روی کرهی زمین زندگی میکردند که فسیلهای انسان را کشف میکردند و از دیدن باقیماندهی آثار انسانها هیجانزده میشدند.