12 مورد که در مدرسه با ما آموزش نمی دهند
در این کتاب شما با جنبه هایی از تفکر خلاق که معمولا در هیچ مدرسه ای آموزش داده نمی شود، آشنا می شوید.خلاقیت یک تناقض است. برای خلاق بودن فرد باید دارای دانش باشد اما در عین حال باید دانش را فراموش کند ، باید ارتباطات غیر منتظره بین چیزها را ببیند اما نباید اختلالات ذهنی داشته باشد ، باید به سختی کار کند اما زمانی برای بروز رسانی اطلاعات نباید صرف کند، باید ایده های زیادی تولید کند که ممکن است بسیاری از آن ها بی فایده باشد، باید به هر چیزی مانند هر کس دیگر نگاه کند و در عین حال یک نگاه متفاوت. باید تمایل به موفقیت داشته باشد و در عین حال شکست را باید بپذیرد. باید مصر و سخت کوش باشد اما نه لجوج و باید به سخنان متخصصین گوش دهد اما باید بداند که چگونه به آن ها توجه نکند.
شما خلاق هستید، هنرمند شخص خاصی نیست. هر یک از ما نوع خاصی از هنرمند هستیم. همه ما متفکر خلاق و منطقی به 1 دنیا می آییم. تفاوت بین افراد خلاق و افرادی که دارای این خصوصیت نیستند، تنها یک باور ساده است. افراد خلاق باور دارند که خلاق هستند و افرادی که بر این باورند که خلاق نیستند، پس خلاق نیستند. هنگامی که شما یک هویت خاص و مجموعه ای از باورها درباره خودتان دارید، علاقه مند خواهید بود که مهارت های مورد نیاز برای نشان دادن هویت و باور های خودتان را جستجو کنید و این دلیل این است که چرا افرادی که خود را خلاق می دانند، خلاق می شوند. اگر شما معتقد باشید که خلاق نیستید، بنابراین نیازی به یادگیری این که چگونه خلاق می شوید نیست و شما هم به دنبال آن نخواهید رفت. واقعیت این است که اعتقاد شما مبنی بر خلاق بودنتان شما را از تلاش برای هر چیز جدیدی معاف می کند. وقتی کسی به شما می گوید که خلاق نیست، شما در حال صحبت با کسی هستید که هیچ علاقه ای برای خلاق شدن ندارد و برای آن تلاش هم نمی کند.