فلسفه نماز – شاهین فرهنگ
نماز نماد و نشان دوستداشتن خداوند است. بیایید خدا را دوستداشتهباشیم واین دوستداشتن را به او اعلامداریم. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: بنده من سوگند به حقی که تو برمن داری دوستت دارم پس تو را به حقی که من برتو دارم دوستمداشتهباش.
آغوش یک مادر گاهی برای فرزندش بستهمیشود. زمانیکه فرزند کار خطا میکند مادر او را از آغوش خود دورمیکند. ما نیز گاهی رفتارهایی انجاممیدهیم که ما را از آغوش گرم خداوند دورمیکند.
شاهین فرهنگ در ابتدا با بیان نمونههایی از طبیعت و قوانین موجود در آن عنوانمیکند که همه امور دارای حکمت و فلسفه هستند سپس به بیان دلایل و فلسفه نمازخواندن میپردازد و درانتها فلسفه اجزای نماز را بیانمیکند.
گاهی ادعامیکنیم که چون فلسفه آن را نمیدانیم پس نمازنمیخوانیم. خدا حکیم است و حکمتهایش حتماً حکیمانه است. قرارنیست اگر ما فلسفهای را نمیدانیم آن موضوع بیفلسفه باشد.
ما درکمیکنیم که آفریدههای مادی خدا بهجا، بهاندازه، دقیق و درست است اما هنوز درکنکردهایم که آفریدههای معنوی را هم بهاندازه و بهجا خلقکردهاست. نماز هم یکی از آفریدههای خداست او به پیامبر فرمانداد به مردم بگو نمازبخوانند.
میگوییم خدا گفته نماز بخوانیم که از او تشکرکنیم. اما انجام آن فقط برای تشکر از خدا نیست. در پاسخ به سؤال چرا نماز بخوانیم؟ دلایل متعددی بیانمیشود مانند:
- وقتی برای کسی هدیه میخریم زمان زیادی را صرف پیداکردن چیزی که او دوست دارد میکنیم و نمازخواندن چیزیاست که خداوند دوست دارد؛ پس چون کاری است که خدا دوست دارد آن را انجاممیدهیم.
- با نمازخواندن در جمع بهترینهای خدا قرار می گیریم هرگاه خداوند از بهترینها صحبت کرده یکیاز ویژگیهای آنها نمازخواندن است مانند آنچه درمورد پرهیزکاران، بهشتیان و نیکوکاران بیانکردهاست.
فلسفه نمازخواندن بسیار وسیعتراز اینهاست. تکتک اجزا نماز دلیل و فلسفه دارد که در ادامه مطلب خواهیدشنید.
برای دریافت و استفاده از ادامه مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید.