بازی برای برد یا بازی برای نباختن – امیر مهرانی
بازی برای برد یا بازی برای نباختن – “برنده شدن همه چيز نيست ” ، اما همين يك چيز برايمان كافي است . اگر واقعا” اين گونه باشد ، پس يكي از پيامدهاي ناخواسته برنده نشدن غمگيني ميليونها بازنده خواهد بود ، اما واقعا” اين گونه نيست ؛ يعني برنده شدن به تنهايي كافي نيست ، بلكه بهتر است با ديدگاه مثبت به شكست ها بنگريم و از آن ها بياموزيم ، داوري در باره برد و باخت مسئله اي فرهنگي است ، فرد برنده مورد توجه همگان است ، اما بازنده ، طرد مي شود. معمولا” هنگامي كه به موفقيتي دست مي يابيم ، آن قدر شادمان مي شويم كه به آموختن از موفقيت مان كمتر مي انديشيم ، اما مواجهه با شكست ، فرصت بيشتري براي آموختن فراهم مي آورد .
براي موفق شدن ، بايد درك صحيحي از زندگي داشت ، بنابر اين بايد جهان بيني خود را به درستي تعيين كنيم ، فصلي از كتاب زندگي را بايد به بررسي شكست ها اختصاص دهيم ، شكست ممكن است مشكل ساز باشد ،پس نبايد دوباره به دام آن افتاد ، شكست ممكن است معلم بزرگي باشد ، پس بايد از آن درس گرفت ، گاهي اوقات آن قدر از شكست خوردن ناراحت مي شويم كه جنبه هاي عبرت آموزي آن را در نظر نمي گيريم .
تلقي شكست به عنوان يك “آزمون” يا” آزمايش ” نتايج حيرت انگيزي در پي خواهد داشت . نمونه معروف آن ، توماس اديسون است كه پيش از موفقيت هزاران بار شكست خورد، انچه را كه ديگران تلاش هاي شكست خورده اديسون مي پنداشتند ، خود او آزمون موفقيت آميز مي دانست ، زيرا از همين شكست ها به مشكلات و نقاط ضعف پي برده بود ، بدين ترتيب ، شكست ها را براي برسي گزينه هاي ديگر پيش روي او گشود .
كساني كه به مدارج بالا و اهداف بزرگ دست پيدا مي كنند ، نگرش بسيار مثبتي به شكست دارند ، فكر كردن به موفقيت مي تواند موفقيت به بار آورد ، حتي بررسي شكست از زاويه درست نيز مي تواند درها را به روي موفقيت بگشايد…