باورها و ترسهای ما – امیر مهرانی
تمام آنچه را که بدست میآوریم ، تمام آنچه را که بدست نمیآوریم و یا از دست میدهیم ، نتیجه افکار خودمان است .
اگر هر بار یک قدم بردارید , مجبور نیستید روی ترس هایتان متوقف شوید .
در طول روز ما یک انتخاب داریم که یا باید باور داشته باشیم که خداوند قادر هست ، باور داشته باشیم که حواسش به ما هست ، باور داشته باشیم که چیزهایی برایمان نگه داشته است
یا میتوانیم نگران باشیم ، انتظار بدترین ها را داشته باشیم ، ترس داشته باشیم که از پس زندگی بر میائیم یا نه ؟
می شنوم که مردم می گویند
می ترسم که شغلم را از دست بدهم
می ترسم که این ازدواج پایدار نمونه
می ترسم فرزندم با افراد بدی ارتباط داشته باشد .
آنها متوجه نمی شوند ولی آنها در حال انتخاب ترس به جای ایمان هستند
ترس و ایمان در یک چیز مشترک هستند هر دو از ما می خواهند باور داشته باشیم اتفاقی قرار است بیفتد که ما نمی دانیم
ترس می گوید : اتفاقهای منفی را باور کن , اون دردی که داری , همان مریضی را داری که مادربزرگت به خاطرش مرد که احتمالا برای تو هم اتفاق می افتد اگر اتفاق بدی افتاد خدا را باز هم شکر کنید , تسلیم نشوید , همیشه یکی هست که دوستتون داره , من تجربه اش کرده ام
شما یک انتخاب دارید که بدونید امروز کدام قدم را میخواهید بردارید
ایمان میگوید : آن مریضی دائمی نیست و فقط موقتی است
ترس میگوید : کسب و کار خوب نیست , درمانده خواهی شد
ایمان میگوید : خداوند روزی رسان است و همه نیازهایت را بر طرف خواهد کرد
ترس میگوید : خیلی سختی ها کشیدی و هیچوقت شاد نخواهی بود
ایمان میگوید : بهترین روزهای زندگیت را در پیش داری
نکته اینجاست
چیزی که روی آن تمرکز میکنیم چیزی است که ریشه خواهد گرفت