تقلید زندگی - هوشنگ مستوفی pdf | دانلود رایگان کتاب صوتی پانته آ

تقلید زندگی – هوشنگ مستوفی

تقلید زندگی نوشته هوشنگ مستوفی، این که بعضی ها به جای این که زندگی کنند ادای زندگی را در می آورند، یکی از مسائل لاینحل زندگی مردم در این قرن است. به این معنی که در زمان ما آن چیزهایی که مایه خوشی و سعادت و راحتی درزندگی اصیل بشر بوده است همه تحت الشعاع یک مشت تظاهر و فریب و دروغ و خودنمایی قرار گرفته و غالب مردم بدون آنکه خودشان بدانند برای اینکه ادای زندگی را درآورند تمام راحتی ها و خوشی ها را بر خود حرام می کنند، عمری در زجر و شکنجه و عذاب و ناراحتی می گذرانند، از ییلاق رفتن تا سوگواری و … تمامشان مصروف این می شود که در چشم و هم چشمی و رقابت و این مسابقه جنون آمیز خودنمایی و تظاهر، از دیگران عقب نمانند و آن وقت نتیجه همه این حرکات دور از منطق و عقل این شده است که مردم این زمان لحظه ای آسایش و راحتی نداشته باشند و شب و روز مثل پرگار به دور خود بچرخند بی آن که از این همه فعالیت و سرگردانی حاصلی به دست آورند یا آن که حتی در پی هدف معینی باشند.

بخش هایی از کتاب تقلید زندگی

بعله برون!!!

بحمدالله که نشستند و برای این رسم چندش آور وطنی هم یک تصنیف سوزناک به سبک مدرن ساختند و خوانندۀ لطیفی هم آن را با عشوه و غمزۀ بسیار ورمانس شدید و جنبشهای قوسی و کمانی سر و گردن و سینه برای ما اجرا کرد و به ثبوت رسانید که از بین رفتن چنین رسوم مضحک و خنده آور در این جامعه به این آسانی مقدور و میسر نیست، سهل است هنوز هم با تمام ادعاهایی که درباره تساوی حقوق زن و مرد می کنیم و با تمام سروصدا و جارو جنجالی که برای آزادی زنان راه انداخته ایم زن و دختر را جنس قابل خرید و فروشی می دانیم که برای ازدواج با او باید جلسه بعله برون یه به عبارت دیگر جلسه تعیین قیمت تشکیل بدهیم و انقدر با این رسم نفرت انگیز عقیده داریم که برای آن هم تصنیف و آهنگ می سازیم.تا وقتی ما دست از این رسوم پوسیده بر نداریم و تا وقتی ثابت نکنیم که زن و مرد دارای حقوق مساوی هستند و شرط اول زندگی آن دو با هم پاکی و شرافت و عشق متقابل برای به وجود آوردن فرزندان خوب و تشکیل خانواده سعادتمند است نه گرو و گروکشی و خرید و فروش و جبران کمبودهای اقتصادی! وضع زنان و دختران جامعه ما درست نخواهد شد(در این ارتباط ویدئوی رسوم و سنت های ازدواج را ببینید) .

بیماری جلب ترحم

جوانی برای پیدا کردن کار نزد من آمده بود در منتهای عجز و بیچارگی سلام داد و مقابل میز من ایستاد من که مشغول نوشتن نامه ای بودم چند لحظه به صورت لبریز از ضعف و ناتوانی او خیره شدم و بعد گفتم: چه فرمایشی دارید؟ آه عمیقی کشید و در حالی که سعی داشت به صدایش آهنگ غم انگیزو ترحم آوری بدهد گفت: آقا من هفت سر عائله ام، بیچاره ام ، بدبختم، شش ماه است دنبال کار می گردم و از همه جواب رد می شنوم. دستم به دامنتان، مرا بلا گردان خود کنید و کاری به من بدهید. من که از ابراز ضعف و درماندگی یک انسان احساس نفرت شدیدی کردم و سرم را به زیر انداختم. اما او همچنان مشغول صحبت بود عاقبت برای اینکه صدایش را قطع کنم.

گفتم تحصیلات شما چقدر است؟(آیا تحصیلات مانعی برای کارآفرینی است ؟)

گفت : دیپلم متوسطه!

گفتم اینکه شما آمده اید اینجا و دنبال کار هستید حق مسلم هر انسانی است اما اینکه شما اینقدر نفرت انگیز و شخصیت و حیثیت خود را پائین می آورید و اضهار عجز و ناتوانی و بیچارگی می کنید اهانت به انسانیت است، از شنیدن حرفهای من کمی خودش را جمع کرد و راست تر ایستاد و گفت:

چرا آقا مگر من چه کرده م؟

من چه اهانتی به انسانیت کرده م؟ گفتم جه اهانتی بالاتر از اینکه شما به پیروی از رسوم غلط و کثیفی که چند قرن است بر مغزهای علیل مردم این جامعه حکومت می کند خود را در دریای انکسار، ترس و بردگی غرق کرده اید و به جای اینکه مثل یک انسان فعال و قابل احترام به اتاق من بیایید و درخواست کار کنید مثل یک گدای بی شخصیت آمده اید جلوی من ایستاده اید و سعی دارید با تحریک نفرت انگیزترین احساسات من یعنی حس ترحم که هرگز شایسته یک انسان نیست برای خود کاری پیدا کنید (در ارتباط با شخصیت کتاب ترس و نقش آن در شکل گیری شخصیت و انواع شخصیت های ناسالم را از این لینک دانلود نمایید).

آن جوان آهی کشید و گفت: چه کنم آقا، ما را اینطور بار آورده اند

گفتم: آقای محترم شما نمی توانید با با اتکاء به این بهانه ها مسئولیت خود را زیر پا بگذارید شما متعلق به نسلی نو هستید اگر با نیروی جوانی (کتاب صوتی قدر جوانی را بدانیم از وین دایر را حتما دانلود کنید) و قدرت شگرفی که خدا به شما داده است خود را محکوم آداب و سنن قدیمی بدانید نه شایستگی کار کردن دارید نه کار پیدا کردن نه زندگی کردن….

برای خواندن ادامه کتاب تقلید زندگی آن را دانلود نمایید.