خودشناسی

کتاب رایگان شهید راه دانایی – محمد نظری گندشمین pdf

شهید راه دانایی - محمد نظری گندشمین

 

شهید راه دانایی – محمد نظری گندشمین

حکیمان می گویند جهل، جهنم است و دانایی، بهشت. آری جاهل یعنی آدمی که چشم ذهن او نابینا است ولی خیلی نابینایانی هستند که چشم ظاهری آنها نمی بیند مثل بانو هلن کلر ولی از خیلی انسان هایی که دو چشم باز دارند، بیناتر هستند، باز بودن چشم به معنی بینا بودن نیست ،مثلاً خیلی از آدم ها وقتی می خوابند با چشم باز می خوابند ولی آیا می توان گفت اینها بیدارند؟یا اینکه همه حیوانات چشم باز دارند و می بینند، اما آیا دیدن برای آنها به معنی درک و فهمیدن است؟

نقطه‌ی مقابل آگاهی جهل است و نقطه‌ی مقابل علم اسطوره. هر چیز را که نمی‌توان درک کرد می‌توان برایش داستانی ساخت. برای پاسخ به هر سؤال دشواری می‌توان به هپروت پناه برد و به‌جای تلاش در کشف آن و دست‌کم گفتن شهامت‌آمیز «نمی‌دانم» یا «هنوز برایش پاسخی نداریم» برایش داستانی می‌توان ساخت و با آن داستان می‌توان خود را فریب داد و رفته‌رفته داستانی که خودمان آن را ساخته‌ایم می‌شود عین حقیقت.

اسطوره کوششی است برای توجیه و تبیین جهان. چینی‌های باستان برای توجیه ناقص‌الخلقه‌بودن برخی آدم‌ها داستانی ساخته‌اند: گوازن، برای آفرینش انسان، با خاک رس آدمک‌هایی می‌سازد و بر اثر طوفان چندتایی از آدمک‌ها می‌شکنند و این آدمک‌های شکسته تبار ِ انسان‌های ناقص‌الخلقه‌اند. هندوها، برای توجیه نظام طبقاتی خود که متأثر از جغرافیای آن سرزمین بوده، داستان پروشه و قربانی‌ و قطعه‌قطعه‌شدن او را ساخته‌اند که هریک از قطعه‌ها یکی از طبقات اجتماع را می‌سازد.

ترجیح می‌دهم چیز بسیار اندک ولی مطمئنی بدانم، تا آن‌که با توهم گمان برم که همه‌چیز را درباره‌ی هستی و جهان می‌دانم. ترجیح می‌دهم همه‌ی معلوماتم از این جهان بزرگ فقط به اندازه‌ی یک صفحه کاغذ باشد، ولی از همه‌ی مطالب آن یک صفحه اطمینان داشته باشم تا به‌جای آن به خود بقبولانم که این جهان بزرگ را کاملاً می‌شناسم، اما با معلوماتی موهوم و در جهانی هورقلیایی. ترجیح می‌دهم تا همین سر کوچه‌مان بروم و پاهایم روی زمین باشد تا این که در خیالات هپروتی تا آن سر کهکشان‌ها پرواز کنم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها